سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ایشاع خادمه ی معبد...


ساعت 8:45 صبح دوشنبه 87/6/4

                           

سلام                                             

چندروز پیش توی یه جریانی  از خودم این سوال را کردم که ؛

 آهای داداش فرق بین حسادت و رقابت را میدونی؟

 یکمی با خودم کلنجار رفتم و همچین بفهمی نفهمی می خواستم ا ز این سوال فرار کنم و بگذرم ولی وجدان و ذهنم ول کن نبود که نبود و بقول شما جوونا حسابی بهم گیر داده بود که  زودباش باید جواب منو بدی . اول خواستم یه جواب سرهم بندی بدم و ذهنم رو ماسمالی کنم و از شرّش راحت بشم ولی اون زرنگتر از این حرفها بود. خلاصه من رو به محاکمه کشوند و دوباره  ازمن سوال کردکه بگو ببینم : فرق بین رقابت با حسادت چیه ؟

گفتم : گاهی رقابت ها زبیخ اشتباهه . مثلا من بخوام در عمل خلافی با کسی رقابت کنم این حماقته تا رقابت .

 وجدانم گفت : بارک الله درسته .

گفتم : بعضی چیزها هم ارزش رقابت را نداره !

وجدانم گفت : مثلا:

گفتم : مثلا در خورد و خوراک ویا تهیه لباس و مد و مدگرایی ! اخر نداره ! در خوردن نتیجه  رقابت ترکیدنه ودر پـُز و مدل و تیپ زدن هم خالی شدن جیب و اسراف و بدبختیه ! خداوکیلی دقت کردی این خارجی ها که توریست هستن و توی ایران میاند برای ایران گردی چقدر ساده و معمولی و راحت زندگی می کنن؟ کلاس ،  به فکر و اندیشه ادمه نه فقط به تیپ و پُز و ادا و اصول دراوردن !

وجدانم گفت : ای ول . زدی توی خال . ولی هنوز جواب کامل رو به من ندادی !

گفتم : من اصلا میگم اول باید ببینیم جاده رقابت کجاست ؟ وبا چی و با چه کسی باید رقابت کنیم ؟ شما ببین وقتی مسابقه رالی میگذارن و مردم را دعوت می کنند به مسابقه و رقابت در درجه اول مکان و محلش را تدارک می بینند .

 اخه توی خیابونهای شلوغ که جای مسابقه رالی نیست؟ پس مکان و محل و نوع مسابقه خیلی مهمه !؟

وجدانم گفت : خب آره . تو رقابت را بیشتر دوست داری یا ......؟

گفتم :  ببین ( وجی)  جون ( وجدان عزیزم) اول باید مرز بین رقابت و حسادت را تعیین کرد بعد بریم برای رقابت یا حسادت !

وجدانم گفت: خدا پدرت رو بیامرزه . باشه تو بگو مرز بین رقابت و حسادت چیه ؟

گفتم : در رقابت فقط به فکر پیشرفت کارت هستی نه خودت !

ولی در حسادت فقط ناراحت  پیشرفت طرف هستی نه  کار خودت !

وجدانم گفت : دیگه چی؟

گفتم : در رقابت کاری نداری طرفت کجاست و چه می کنه ؟ فقط چشمت به کارو وقت خودت هست  ولی در حسادت فقط دنبال این هستی که طرفت کجاست و چه می کنه ؟ بدون توجه به خودت  و کار و وقتت!

وجدانم گفت : بارک الله ادامه بده:

گفتم :در رقابت عمل بیشتر از حرف زدن و پُز دادنه . ولی در رقابت فقط حرف می زنی و کمتر به کار خودت مشغولی

در رقابت از اینکه نقدت کنند خیلی خوشت میاد ولی در حسادت از اینکه به طرفت ایراد بگیرند کیف می کنی ؟

در رقابت با دیگران برای پیشرفت کارت مشورت می کنی  واز نظرات شون استفاده می بری ولی در حسادت در بین دیگران طرفت را به باد تمسخر و توهین میگیری .

وجدانم گفت : ای ول بازم بگو:

گفتم: در رقابت تحقیق برات مهمه ولی در حسادت تحقیر و به توهین فقط مشغول میشی!

در رقابت ارزش کار دیگران را خوب می دونی وبه زحماتی که کشیدند معترفی ولی در حسادت ارزش ها را وارونه جلوه میدی !

وجدانم گفت : خودمونی تر بگو:

گفتم : در رقابت خدا خدا میکنی ولی در حسادت خودم خودم میگی !

در رقابت امید به پیشرفت خود ودیگران داری ولی در حسادت ارزوی تخریب و نابود شدن و توقف کار دیگران .

در رقابت ذهنت مشغول چکاپ کردن کار از اول پروژه تا بحال و تا پیروزی کامله ولی در حسادت مشغول دیلیت کردن زحمات دیگرانه

وجدانم گفت : اخرش رو بگو:

گفتم :خلاصه در رقابت خدا پشتیبان ادمیست و در حسادت شیطان و هوای نفس  

به اینجا که رسید وجدانم مچم را گرفت و گفت :

 نجا که رسید وجدانم مچم را گرفت و گفت : وده یا حسادت هاو یروزی کامله ولی در حسادت مشغرا وارونه جلوه میدی !

رالی میگذارن و مردم  حالا بگو تا بحال :  خداوکیلی آمار رقابت هات بیشتر بوده یا حسادت ها ؟

گفتم : ....................


¤ نویسنده: ارمیا پیامبر نجات

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
0
:: بازدید دیروز ::
3
:: کل بازدیدها ::
2011

:: درباره من ::

ایشاع خادمه ی معبد...


:: لینک به وبلاگ ::

ایشاع خادمه ی معبد...

:: اوقات شرعی ::

:: خبرنامه وبلاگ ::