سلام
چندروز پیش توی یه جریانی از خودم این سوال را کردم که ؛
آهای داداش فرق بین حسادت و رقابت را میدونی؟
یکمی با خودم کلنجار رفتم و همچین بفهمی نفهمی می خواستم ا ز این سوال فرار کنم و بگذرم ولی وجدان و ذهنم ول کن نبود که نبود و بقول شما جوونا حسابی بهم گیر داده بود که زودباش باید جواب منو بدی . اول خواستم یه جواب سرهم بندی بدم و ذهنم رو ماسمالی کنم و از شرّش راحت بشم ولی اون زرنگتر از این حرفها بود. خلاصه من رو به محاکمه کشوند و دوباره ازمن سوال کردکه بگو ببینم : فرق بین رقابت با حسادت چیه ؟
گفتم : گاهی رقابت ها زبیخ اشتباهه . مثلا من بخوام در عمل خلافی با کسی رقابت کنم این حماقته تا رقابت .
وجدانم گفت : بارک الله درسته .
گفتم : بعضی چیزها هم ارزش رقابت را نداره !
وجدانم گفت : مثلا:
گفتم : مثلا در خورد و خوراک ویا تهیه لباس و مد و مدگرایی ! اخر نداره ! در خوردن نتیجه رقابت ترکیدنه ودر پـُز و مدل و تیپ زدن هم خالی شدن جیب و اسراف و بدبختیه ! خداوکیلی دقت کردی این خارجی ها که توریست هستن و توی ایران میاند برای ایران گردی چقدر ساده و معمولی و راحت زندگی می کنن؟ کلاس ، به فکر و اندیشه ادمه نه فقط به تیپ و پُز و ادا و اصول دراوردن !
وجدانم گفت : ای ول . زدی توی خال . ولی هنوز جواب کامل رو به من ندادی !
گفتم : من اصلا میگم اول باید ببینیم جاده رقابت کجاست ؟ وبا چی و با چه کسی باید رقابت کنیم ؟ شما ببین وقتی مسابقه رالی میگذارن و مردم را دعوت می کنند به مسابقه و رقابت در درجه اول مکان و محلش را تدارک می بینند .
اخه توی خیابونهای شلوغ که جای مسابقه رالی نیست؟ پس مکان و محل و نوع مسابقه خیلی مهمه !؟
وجدانم گفت : خب آره . تو رقابت را بیشتر دوست داری یا ......؟
گفتم : ببین ( وجی) جون ( وجدان عزیزم) اول باید مرز بین رقابت و حسادت را تعیین کرد بعد بریم برای رقابت یا حسادت !
وجدانم گفت: خدا پدرت رو بیامرزه . باشه تو بگو مرز بین رقابت و حسادت چیه ؟
گفتم : در رقابت فقط به فکر پیشرفت کارت هستی نه خودت !
ولی در حسادت فقط ناراحت پیشرفت طرف هستی نه کار خودت !
وجدانم گفت : دیگه چی؟
گفتم : در رقابت کاری نداری طرفت کجاست و چه می کنه ؟ فقط چشمت به کارو وقت خودت هست ولی در حسادت فقط دنبال این هستی که طرفت کجاست و چه می کنه ؟ بدون توجه به خودت و کار و وقتت!
وجدانم گفت : بارک الله ادامه بده:
گفتم :در رقابت عمل بیشتر از حرف زدن و پُز دادنه . ولی در رقابت فقط حرف می زنی و کمتر به کار خودت مشغولی
در رقابت از اینکه نقدت کنند خیلی خوشت میاد ولی در حسادت از اینکه به طرفت ایراد بگیرند کیف می کنی ؟
در رقابت با دیگران برای پیشرفت کارت مشورت می کنی واز نظرات شون استفاده می بری ولی در حسادت در بین دیگران طرفت را به باد تمسخر و توهین میگیری .
وجدانم گفت : ای ول بازم بگو:
گفتم: در رقابت تحقیق برات مهمه ولی در حسادت تحقیر و به توهین فقط مشغول میشی!
در رقابت ارزش کار دیگران را خوب می دونی وبه زحماتی که کشیدند معترفی ولی در حسادت ارزش ها را وارونه جلوه میدی !
وجدانم گفت : خودمونی تر بگو:
گفتم : در رقابت خدا خدا میکنی ولی در حسادت خودم خودم میگی !
در رقابت امید به پیشرفت خود ودیگران داری ولی در حسادت ارزوی تخریب و نابود شدن و توقف کار دیگران .
در رقابت ذهنت مشغول چکاپ کردن کار از اول پروژه تا بحال و تا پیروزی کامله ولی در حسادت مشغول دیلیت کردن زحمات دیگرانه
وجدانم گفت : اخرش رو بگو:
گفتم :خلاصه در رقابت خدا پشتیبان ادمیست و در حسادت شیطان و هوای نفس
به اینجا که رسید وجدانم مچم را گرفت و گفت :
نجا که رسید وجدانم مچم را گرفت و گفت : وده یا حسادت هاو یروزی کامله ولی در حسادت مشغرا وارونه جلوه میدی !
رالی میگذارن و مردم حالا بگو تا بحال : خداوکیلی آمار رقابت هات بیشتر بوده یا حسادت ها ؟
گفتم : ....................